جدول جو
جدول جو

معنی عشق انگیز - جستجوی لغت در جدول جو

عشق انگیز
(سِ)
عشق انگیزنده. برانگیزندۀ عشق و شیفتگی:
شقایقهای عشق انگیز پیشاپیش طاووسان
بسان قطره های قیر باریده براخگرها.
منوچهری
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شوق انگیز
تصویر شوق انگیز
(دخترانه)
شوق (عربی) + انگیز (فارسی) آنچه سبب شوق می شود، اشتیاق آور
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شوق انگیز
تصویر شوق انگیز
برانگیزندۀ شوق، اشتیاق آور، آنچه در انسان ایجاد شوق کند
فرهنگ فارسی عمید
(پَ اَ کَ دَ / دِ)
خشم آور. عصبانی کننده. غضبناک کننده. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اَ کُ)
شوق انگیزنده. آنچه در انسان تولید شوق کند. اشتیاق آور. (فرهنگ فارسی معین). مایۀ اشتیاق. که شوق را سبب گردد
لغت نامه دهخدا
(کُ)
عشرت انگیزنده. برانگیزندۀ عشرت و کامرانی:
زگال ارمنی بر آتش تیز
سیاهانی چو زنگی عشرت انگیز.
نظامی.
پگه تر زآن بتان عشرت انگیز
میان دربست شاپور سحرخیز.
نظامی.
و رجوع به عشرت شود
لغت نامه دهخدا
(طِ پَ رْ وَ)
عشوه انگیزنده. فریبنده. کرشمه انگیز: خنجر سرتیزش چون مژگان خوبان عشوه انگیز، خونریز. (حبیب السیر جزو 4 از ج 3 ص 322)
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ نِ)
خوشبوی. دمندۀ بوی خوش. مشک آور. آورندۀ بوی مشک. قیاس شود با شهوت انگیز، غم انگیز، شورانگیز بمعنی شهوت آور و غم آور و شورآور:
سنبل از خوشه های مشک انگیز
بر قرنفل گشاده عطسۀ تیز.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از شوق انگیز
تصویر شوق انگیز
آن چه در انسان تولید شوق کند اشتیاق آور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عشوه انگیز
تصویر عشوه انگیز
ناز و کرشمه کننده، فریبنده
فرهنگ لغت هوشیار